- دار غاز
با کلان، مرغ ماهیخوار، قره غاز
معنی دار غاز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کنایه از یار و دوست موافق و وفادار، در اصل لقب ابوبکر خلیفۀ اول است که وقتی حضرت رسول قصد هجرت از مکه به مدینه کرد همراه آن حضرت رفت و در سر راه سه روز میان غاری در خدمت آن حضرت بود
کسی که از روی نسخۀ طبیب داروها را تهیه و ترکیب می کند، دواساز، سازندۀ دارو
کسی که کارهای دیگران را انجام دهد: کار گشای، نیک انجام دهنده امور عامل
((ر))
فرهنگ فارسی معین
لقب ابوبکر که هنگام هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه همراه آن حضرت در غار رفت، مجازاً، دوستی که انسان را در سختی تنها نمی گذارد
پرنده ی شکاری
